پر از خبرست اینجا!


                                   

                                                                      پر از خبرست اینجا!

دوش هوا به یک باره ابری گشت !بید مجنون ز سیاهی میترسید!جیرجیرکها برایش آواز سر دادن!شب تابها برایش فانوس ها به دار آویختن!نسیمی به وزیدن گرفت!همه وجود بید را در بر گرفت!دستهایش در لابه لای موهای پر پیچ بید گم شد!ابرها باریدن گرفت!باران خود را به زمین رساند!دستهایش را به گونهای گر گرفته او کشید!زمین چشمهای سبزش را به روی او گشود!سپیده نزدیکست !رز پشت ایوان تب کرده!گونهایش گل انداخته !تمام صورتش خیس عرقست!آفتاب از پشت درختان سو سو کنان خود را به گل میرساند!وگل به رویش لبخند میزند!بلبل به تیماری گل مینشیند!شاپرک از لب برکه برایش آب میاورد!اما عمر گل کوتاست!واو٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬٬میمیرد!قورباغه برکه را از نیلوفر میگیرند وآواز شومی را به را میندازد!ی دس میخواندو دس بردار نیست!چه شب شومی شود امشب ز دوری تو!خبرست که تن ظریف شاپرک را خفاش درید!
 
انقدر نیاکه زدوریت همه دلنوشتهایمم تلخ شود!
«هیچ هیچ هیچ»



آخرین نظرات ثبت شده برای این مطلب را در زیر می بینید:

برای دیدن نظرات بیشتر این پست روی شماره صفحه مورد نظر در زیر کلیک کنید:

بخش نظرات برای پاسخ به سوالات و یا اظهار نظرات و حمایت های شما در مورد مطلب جاری است.
پس به همین دلیل ازتون ممنون میشیم که سوالات غیرمرتبط با این مطلب را در انجمن های سایت مطرح کنید . در بخش نظرات فقط سوالات مرتبط با مطلب پاسخ داده خواهد شد .

شما نیز نظری برای این مطلب ارسال نمایید:


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: